طلاق, وکیل خانواده

پس گرفتن ملک از سوی همسر

پس گرفتن ملک از سوی همسر

اگر پرونده ای درباره پس گرفتن ملک از سوی همسر با مشکل روبه رو شده اید، می توانید با کمک محبوبه حجتیان وکیل، پایه یک دادگستری از حقانیت خود دفاع کنید.

آیا مرد یا زن می تواند ملکی را که به نام همسر خود زده، بعد از بروز اختلاف پس بگیرد؟

برای پاسخ به این سوال باید بیان کرد که این مورد مشمول قانون هبه می شود که اگر «هبه معوض» باشد، به این معنا که تحت شرایطی ملک به نام همسر زده شده باشد، پس گرفتن ملک از سوی همسر امکان پذیر خواهد بود؛ ولی اگر هبه غیرمعوض باشد، نمی تواند آن را استرداد کند. به این صورت که وقتی بین زن و مرد، عقد نکاح جاری می‌شود، ملک یا اموالی به صورت هدیه به زن یا مرد داده می شود، به این مورد «هبه» گفته می شود و در صورت بروز اختلاف بین طرفین، تحت شرایطی خاص قابل استرداد خواهد بود.

در برخی موارد ممکن است ملکی که به زن واگذار شده، در صورت درخواست برای پس گرفتن آن از سوی همسر، در حکم مهریه و نفقه تلقی شود. این مورد می تواند با ارائه استدلال و قوانین مربوط به آن از سوی وکیل خانواده، امکان پذیر شود. اما در نهایت این مورد نیز به نظر قاضی پرونده بستگی دارد و فقط ایشان می تواند نسبت به آن حکم صادر کند.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله موارد مهم در انواع طلاق پیشنهاد می شود.

قانون هبه برای ملک

مفاد قانون هبه چیست؟

ماده 795ـ  هبه عقدي است كه به موجب آن يك نفر مالي را مجاناً به كس ديگري تمليك مي كند، تمليك‌كننده واهب طرف ديگر را متهب، مالي را ‌كه مورد هبه است، عين موهوبه مي گويند.

ماده 796ـ واهب بايد براي معامله و تصرف در مال خود اهليت داشته باشد.

ماده 797 ـ واهب بايد مالك مالي باشد كه هبه مي‌كند.

ماده 798 ـ هبه واقع نمي شود مگر با قبول و قبض متهب اعم از اينكه مباشر قبض خود متهب باشد يا وكيل او و قبض بدون اذن واهب اثري ‌ندارد.

ماده 799 ـ در هبه به صغير يا مجنون يا سفيه قبض ولي معتبر است.

ماده 800 ـ در صورتي كه عين موهوبه در يد متهب باشد، محتاج به قبض نيست.

ماده 801 ـ هبه ممكن است معوض باشد، بنابراين واهب مي تواند شرط كند كه متهب مالي را به او هبه كند يا عمل مشروعي را مجاناً به جا آورد.

ماده 802 ـ اگر قبل از قبض واهب يا متهب فوت كند هبه باطل مي شود.

ماده 803 ـ بعد از قبض نيز واهب مي تواند با بقای عين موهوبه از هبه رجوع كند، مگر در موارد ذيل:
1) در صورتي كه متهب پدر يا مادر يا اولاد واهب باشد

2) در صورتي كه هبه معوض بوده و عوض هم داده شده باشد.

3) در صورتي كه عين موهوبه از ملكيت متهب خارج شده يا متعلق حق غير واقع شود، خواه قهراً مثل اينكه عين موهوبه برهن داده شود.

4) در صورتي كه در عين موهوبه تغييري حاصل شود.

ماده 804 ـ در صورت رجوع واهب نماآت عين موهوبه اگر متصل باشد مال واهب و اگر منفصل باشد، مال متهب خواهد بود.

ماده 805 ـ بعد از فوت واهب يا متهب رجوع ممكن نيست.

ماده 806 ـ هر گاه داين طلب خود را به مديون ببخشد، حق رجوع ندارد.

ماده 807 ـ اگر كسي مالي را به عنوان صدقه به ديگري بدهد، حق رجوع ندارد.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله ویژگی های بهترین وکیل خانواده پیشنهاد می شود.

وکیل طلاق محبوبه حجتیان

نمونه‌ای از چگونگی پس گرفتن ملک از سوی همسر

در این نمونه پرونده مربوط به یک خانمی است که همسرش ملکی را به نام وی زده است، ولی به دلایل اختلافات به وجود آمده، مرد می خواهد آن را پس بگیرد.

جزییات پرونده به این صورت است که سه دانگ یک ملک به اسم مرد و سه دانگ دیگر به اسم زن شده بود، ولی بعد از بروز اختلافات بین آنها، مرد مدعی می شود که آن را بخشیده است و در قالب هبه می خواهد که آن را استرداد کند.

در همین راستا محبوبه حجیتان، وکیل پایه یک دادگستری به بررسی پرونده پرداخته و بعد از تنظیم لایحه های مختلف، ایشان موفق به گرفتن رأی دادگاه به نفع موکل خود شده است.

در ادامه می توانید لایحه تجدیدنظرخواهی این پرونده که توسط محبوبه حجتیان تنظیم شده، ملاحظه کنید. 

ریاست محترم دادگاه تجدیدنظر استان تهران

با سلام و تحیت، اینجانب محبوبه حجتیان به وکالت از خانم س.الف در مقام دفاع، در برابر اظهارات و ادعاهای تجدیدنظرخواه، موارد ذیل را به عرض می رسانم:

1- وفق نص صریح قانون، خواهانِ طلاق باید حق و حقوق زوجه را «نقداً» پرداخت کند. حال با توجه به شرایط اقتصادی کشور، دادگاه تجدیدنظر قبلی، با عودت پرونده، در واقع مساعدتی در حقِ زوج نموده و دادگاه بدوی (در بررسی مجدد) نیز برای رعایت همین نکته اقدام به تقسیط نموده است. لذا نفس «تقسیط کردن» در شرایطی که زوجِ خواهانِ طلاق موظف به پرداخت «نقدی» بوده، خود مساعدت و لطفی در حق ایشان بوده، فلذا مشخص نیست که ایشان اکنون به چه چیزی «معترض» است.

2-  سوای از آن، «عدالت» یعنی رعایت «تعادل»، اگر دادگاه بدوی غیر از این حکم می کرد در واقع تعادل را بر هم می زد، چرا که آیا زوجه نباید از حداقل کفایت مالی لازم برای تدارکِ یک سرپناه حداقلی برای تداوم زندگی خود و فرزندش بهره مند شود؟ فلسفه وجودی مهریه‌ای که زوج باید بپردازد، فی‌الواقع برای فراهم شدن اسبابِ زندگی زوجه است و نمی توان این مهم را در تعویق و تاخیر انداخت تا وقتی که زوج بخواهد آن را پرداخت کند، چرا که زوجه به عسر و حرج خواهد افتاد.

3- تجدیدنظرخواه در لایحه تجدیدنظرخواهی دو مبلغ متفاوت را به عنوان درآمد ماهیانه‌اش اعلام کرده (یک مورد 5 میلیون تومان و مورد دیگر 6 میلیون تومان)؛ طبق ارکان اثباتِ ادعای اعسار، هرگاه در فهرست اموال و یا نحوه امرار معاش مدعی اعسار تردیدی وجود داشته باشد، ادعا رد می شود.در اینجا تردید و تزلزل در قول ایشان بارز و مبرهن است، فلذا پذیرفتنی نیست.

4- اشاره تجدیدنظرخواه به عدم تمکین خاص زوجه اولاً در اینجا فاقد موضوعیت است و ثانیاً اگر هم محلی از اعراب داشته باشد در پاسخ باید گفت صِرف حضور زوجه در منزل مشترک به معنای فراهم شدن شرایط تمکین است، حال عدم اقدام زوج دیگر موضوعی در حوزۀ خصوصی شخصیه‌اش است که دادگاه نه ملزم به ورود است و نه امکان آن را دارد.

5- در نهایت، اینکه زوج از طرفی هم بخواهد طلاق دهد (و احتمالاً تجدید فراشی را تجربه کند) و هم از طرفی دیگر، حق و حقوق زوجه و فرزند را نپردازد، نه تنها عادلانه نیست بلکه عین ظلم آشکار است، فلذا رأی دادگاه بدوی با جمیع ملاحظات فوق نه تنها وفق قانون و آیین دادرسی صادر شده بلکه کاملاً منطبق با روحِ عدالت‌طلبانه قانون است. از همین رو از دادگاه تجدیدنظر رد تجدیدنظرخواهی و تایید حکم بدوی را خواستارم.

در ادامه حکم نهایی دادگاه قابل ملاحظه است.

حکم نهایی محبوبه حجتیان
حکم دادگاه محبوبه حجتیان

محبوبه حجتیان، وکیل پایه یک دادگستری

محبوبه حجتیان، وکیل پایه دادگستری در زمینه های مختلف حقوقی مانند طلاق غیابی، طلاق توافقی، مهریه، نفقه، اجرت المثل و سایر موارد مربوط به خانواده تعداد قابل توجهی از پرونده های قضایی را وکالت کرده است. در همین راستا موجب به نتیجه رساندن پرونده های مختلف و ایجاد کارکرد کاملا تخصصی در این عرصه شده است.

محبوبه حجتیان، وکالت تمام موارد مربوط به مسائل خانواده مانند ملاقات فرزند، حضانت، ترک انفاق، تمکین و داوری را انجام می دهد.

در همین راستا شما می توانید با محبوبه حجتیان تماس گرفته و با راهنمایی وی در امور مربوط خانواده تمام مسائل حقوقی خود را برطرف کنید.

پس گرفتن ملکی که به عنوان مهریه پرداخت شده

شایع‌ترین علت انتقال ملک از سوی مرد به همسرش، تسویه مهریه است. برای نشان دادن این که مرد به منظور پرداخت مهریه و بر اساس توافقی با همسرش، مالکیتی را به نام او منتقل کرده، به‌ویژه در مواردی که این توافق به‌طور شفاهی یا بدون ثبت رسمی صورت گرفته، ممکن است با دشواری‌هایی مواجه شود.

این مسئله مستلزم ارائه شواهد معتبر و مستنداتی نظیر اسناد رسمی، قراردادهای کتبی یا شهادت افراد معتبر است. در صورتی که چنین مدارکی یا شهود موجود نباشد، اثبات این ادعا به شدت دشوار و ممکن است حتی غیرممکن گردد.

در مقابل، اگر ثابت شود که دارایی به عنوان مهریه و بر اساس توافق زوجین از سوی شوهر به همسرش منتقل شده است، آن ملک به‌طور قانونی به زن اختصاص می‌یابد و شوهر دیگر نمی‌تواند ادعای پس‌گیری یا استرداد آن را داشته باشد. در این وضعیت، ملک به عنوان حق زن شناخته می‌شود و هرگونه اقدام از طرف شوهر برای بازپس‌گیری آن با موانع قانونی روبه‌رو خواهد شد.

بنابراین، امکان بازپس‌گیری ملکی که به خاطر پرداخت مهریه توسط مرد به دست آمده، وجود ندارد. مگر اینکه معامله‌ای که انجام شده، شرایط مندرج در ماده 190 قانون مدنی را نداشته باشد.

در این ماده آمده است: برای صحت هر معامله شرایط ذیل اساسی است:

  • قصد طرفین و رضای آنها
  • اهلیت طرفین
  • موضوع معین که مورد معامله باشد
  • مشروعیت جهت معامله

اگر مرد بتواند هر یک از این موارد را به اثبات برساند، می‌تواند ملک را دوباره به دست آورد.

پس گرفتن ملکی که مرد به همسرش هبه کرده

هبه نوعی توافق است که در آن یک فرد دارایی یا مالی را به دیگری هدیه می‌دهد و این عمل به صورت رایگان و بدون نیاز به جبران صورت می‌گیرد. در این روند، شخصی که هدیه را ارائه می‌دهد، واهب نامیده می‌شود و فردی که از این هدیه بهره‌مند می‌شود، متهب خوانده می‌شود.

برای اینکه واهب بتواند به‌طور قانونی دارایی خود را به فرد دیگری منتقل کند، باید از نظر حقوقی توانایی کامل برای انجام معاملات را دارا باشد. به عبارت دیگر، شخصی که از لحاظ عقلانی دچار نقص یا اختلال است، از منظر قانون نمی‌تواند به‌طور معتبر و قانونی مالی را به دیگری هدیه دهد.

هبه یکی از مواردی است که قانون امکان بازپس‌گیری آن را فراهم کرده است. به عبارت دیگر، اگر مردی مالی را به همسر خود به‌عنوان هبه اهدا کرده باشد، می‌تواند آن را دوباره پس بگیرد. طبیعتا برای این کار شرایط خاصی وجود دارد که باید رعایت شوند.

هبه یکی از متداول‌ترین روش‌ها برای واگذاری دارایی به همسر محسوب می‌شود که در آن، مرد بدون دریافت هیچ گونه عوض یا پاداش، دارایی خود را به همسرش منتقل می‌کند. با این وجود، شرایط و محدودیت‌هایی برای بازپس‌گیری این دارایی پس از انتقال وجود دارد که باید به آن‌ها توجه شود.

طبق مقررات حقوقی، همسر به‌عنوان فرد اهداکننده تحت شرایط معین قادر است هبه را لغو نموده و ملک را به مالکیت خود بازگرداند. با این وجود، این عمل تنها در شرایطی که قانون مجاز دانسته، ممکن است و معمولاً نیازمند وجود دلایل قانع‌کننده و شرایط ویژه‌ای است.

برای آنکه مرد بتواند دارایی را که به همسرش بخشیده است، دوباره به دست آورد، لازم است چندین شرط اساسی رعایت گردد:

  1. باقی ماندن ملک در همان وضعیت اولیه: ملک اهدایی باید به همان صورت اولیه و بدون هیچ گونه تغییری در اختیار همسر (گیرنده هبه) قرار گیرد. اگر این ملک به فرد دیگری منتقل یا به فروش برسد، امکان بازگرداندن آن وجود نخواهد داشت.
  2. عدم تغییر اساسی در ملک:در مواقعی که هدیه به سبب زندگی مشترک و ارتباط زناشویی اعطا شده است، اگر مرد پس از جدایی بخواهد این هدیه را باطل کند، همچنان با واکنش مواجه خواهد شد. در این خصوص، نیت اصلی طرفین و شرایطی که به اعطای هدیه منجر شده، نقش حیاتی ایفا می‌کند.
  3. وجود شروط فسخ در قرارداد هبه:در صورتی که در زمان تهیه هبه‌نامه، شرطی برای امکان لغو هبه مشخص شده باشد، مرد این حق را دارد که بر مبنای آن شرط، اقدام به فسخ هبه نماید. اما اگر چنین شرطی مطرح نشده باشد، بازپس‌گیری ملک از منظر قانونی غیرممکن خواهد بود.

پس گرفتن ملکی که با صلح به همسر داده شده

صلح به عنوان یک شیوه دیگر برای انتقال مالکیت به همسر شناخته می‌شود، که در آن طرفین بر سر واگذاری دارایی یا حقوقی به یکدیگر به توافق می‌رسند یا از برخی حقوق خود صرف‌نظر می‌کنند. یکی از سوالات رایج در این زمینه این است که آیا ملکی که به واسطه صلح به همسر منتقل شده، قابلیت بازگشت دارد یا خیر. پاسخ این سوال به شرایط و مفاد مندرج در قرارداد صلح وابسته است.

انتقال املاک از طریق صلح دارای ویژگی‌ها و چالش‌های خاصی است. این نوع قرارداد به عنوان یک توافق منحصر به فرد، در صورتی که شرطی برای لغو آن در نظر گرفته نشده باشد، غیرقابل برگشت خواهد بود. به عبارت دیگر، چنانچه در متن صلح‌نامه هیچ اشاره‌ای به امکان فسخ نشده باشد، فرد نمی‌تواند ملک را دوباره به دست آورد. اما در صورتی که این شرط در قرارداد گنجانده شده باشد، او می‌تواند با استناد به آن، اقدام به لغو صلح و بازپس‌گیری ملک کند.

شرایط فسخ صلح عبارتند از:

دائمی بودن صلح‌نامه و عدم امکان فسخ: صلح‌نامه‌ها معمولاً به عنوان توافق‌های دائمی و غیرقابل لغو در نظر گرفته می‌شوند. مگر اینکه در متن صلح‌نامه به وضوح شرایط فسخ بیان شده باشد، در غیر این صورت، پس از انتقال ملک به همسر، مرد دیگر قادر به بازپس‌گیری آن نخواهد بود. بنابراین، در صورتی که در قرارداد صلح هیچ گونه شرط فسخی وجود نداشته باشد، بازگشت ملک به مرد از نظر قانونی امکان‌پذیر نخواهد بود.

وجود شرط فسخ در صلح‌نامه: چنانچه در قرارداد صلح، بند مربوط به فسخ به‌صورت روشن و مشخص درج شده باشد، مرد می‌تواند با رعایت الزامات قانونی ذکرشده، ملک را دوباره به‌دست آورد. با این حال، این فرآیند تنها در صورتی امکان‌پذیر است که تمامی شرایط فسخ به‌دقت رعایت شود. به همین منظور، پیشنهاد می‌شود که طرفین با همکاری وکلای متخصص در حوزه املاک، به‌طور جامع متن صلح‌نامه را بررسی کنند تا از حقوق خود مطلع شوند و بهترین راهکار حقوقی را انتخاب کنند.

تصرفات همسر در ملک:اگر همسر پس از توافق، ملک را به فرد دیگری منتقل کرده یا تغییرات قابل توجهی مانند بازسازی یا فروش در آن انجام داده باشد، بازگرداندن ملک به حالت قبلی و ابطال توافق به مراتب دشوارتر خواهد شد. این تغییرات می‌توانند به طور کامل امکان استرداد ملک را منتفی کرده یا روند حقوقی آن را پیچیده‌تر نمایند. بنابراین، پیش از هر اقدامی، ضروری است که با همکاری یک وکیل، شرایط ملک و توافق‌نامه به دقت مورد بررسی قرار گیرد.

پس گرفتن ملک بعد از فوت همسر

یکی از موقعیت‌هایی که ممکن است یک مرد تمایل داشته باشد تا ملکی را که به همسرش انتقال داده، دوباره به دست آورد، زمانی است که همسرش درگذشته باشد. اما آیا او می‌تواند پس از فوت همسرش، آن ملک را دوباره به دست آورد؟ پاسخ به این سوال به نوع قرارداد و شرایط مربوط به انتقال ملک بستگی دارد.

در صورتی که ملک به همسر از طریق بخشش منتقل شده و همسر درگذشته باشد، طبق قوانین مدنی ایران، امکان بازپس‌گیری هبه وجود ندارد. پس از درگذشت همسر، روابط ناشی از هبه خاتمه می‌یابد و آن ملک به عنوان یکی از دارایی‌های متوفی به وراث منتقل می‌شود. در این شرایط، مرد نمی‌تواند ادعای استرداد ملک را داشته باشد؛ زیرا با فوت همسر، مالکیت به صورت قانونی به وراث منتقل می‌گردد.

در صورتی که ملک به همسر از طریق قولنامه یا قرارداد صلح منتقل شده باشد، وضعیت تغییر می‌کند. در این حالت‌ها، ممکن است مفاد قرارداد به شوهر این امکان را بدهد که ملک را پس بگیرد. به عنوان نمونه، اگر در متن قرارداد شرطی برای فسخ یک‌طرفه یا بازگرداندن ملک تحت شرایط خاص درج شده باشد، مرد قادر است بر اساس آن شرط اقدام کند. با این حال، انجام این کار مستلزم بررسی دقیق جزئیات قرارداد و انطباق آن با قوانین جاری است.

از این رو، برای بازپس‌گیری ملک در این وضعیت، ضروری است که تحلیل‌های حقوقی دقیقی انجام شود و با یک وکیل متخصص مشورت گردد تا امکان یا عدم امکان بازگرداندن ملک به وضوح مشخص شود و مراحل قانونی مناسب برای این فرآیند تعیین گردد.

پس گرفتن ملک قولنامه ای از همسر

قولنامه یکی از شیوه‌های رایج برای واگذاری ملک به همسر است که به‌ویژه توسط مردان به کار گرفته می‌شود. با این حال، ممکن است شرایطی پیش بیاید که مرد قصد داشته باشد پس از انتقال، ملک را دوباره به دست آورد. امکان بازپس‌گیری ملک در این حالت، به مفاد و شرایط ذکر شده در قولنامه وابسته است.

اگر در توافق‌نامه‌ای شرطی برای ابطال قرارداد یا بازگرداندن ملک به صاحب اصلی (مرد) درج شده باشد، این امکان برای او وجود دارد که با استناد به آن شرط، ملک را پس بگیرد. وجود چنین بندی به مرد این اجازه را می‌دهد که در شرایط معین، قرارداد را لغو کرده و مجدداً مالکیت ملک را به دست آورد.

به علاوه، در صورتی که قرارداد به شکل غیررسمی و بدون ثبت قانونی تدوین شده باشد، امکان ایجاد چالش در مورد اعتبار آن وجود دارد. در چنین شرایطی، بررسی جامع متن قرارداد و مشاوره با وکیل متخصص در امور ملکی می‌تواند به فرد کمک کند تا گزینه‌های قانونی برای نشان دادن بی‌اعتباری قرارداد و استرداد ملک را شناسایی کند. این موضوع به ویژه در موقعیت‌هایی که مدارک قانونی کافی و معتبر برای اثبات انتقال ملک در دسترس نیست، از اهمیت بیشتری برخوردار است.

نتیجه گیری

انتقال ملک از سوی شوهر به همسرش می‌تواند به دلایل گوناگونی انجام گیرد. به همین خاطر، امکان بازپس‌گیری ملک و ابطال انتقال در هر مورد متفاوت خواهد بود. ملکی که به عنوان مهریه منتقل شده، به هیچ وجه قابل استرداد نخواهد بود.

اگر مرد ملکی را به همسرش هدیه داده یا از طریق قرارداد صلح منتقل کرده باشد، در شرایط خاص ممکن است بتواند آن ملک را پس بگیرد. همچنین در صورت فوت همسر، تنها در مواردی که ملک از طریق صلح یا قولنامه منتقل شده باشد، مرد ممکن است در یک پرونده حقوقی موفق شود و ملکش را بازگرداند. اما اگر ملک به عنوان هبه داده شده باشد، پس از فوت همسر به وراث او منتقل خواهد شد. در مورد ملکی که با قولنامه منتقل شده نیز، بسته به شرایط و مفاد آن، می‌توان تعیین کرد که آیا امکان بازپس‌گیری ملک وجود دارد یا خیر.

پس‌گرفتن دارایی مستلزم بررسی دقیق جزئیات توافق‌نامه و وضعیت‌های قانونی است و برای رسیدن به نتیجه‌ای مطلوب، مشاوره با یک وکیل با تجربه الزامی است. این امر کمک می‌کند تا بهترین گزینه را در راستای قوانین و مقررات حقوقی شناسایی کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *